جدول جو
جدول جو

معنی گمان بردن - جستجوی لغت در جدول جو

گمان بردن
شک داشتن
تصویری از گمان بردن
تصویر گمان بردن
فرهنگ واژه فارسی سره
گمان بردن
ظن بردن، تصور کردن، انگاشتن
تصویری از گمان بردن
تصویر گمان بردن
فرهنگ فارسی عمید
گمان بردن
تصور کردن انگاشتن: چون این حرکات نامضبوط و این هذیانات نامربوط از وی ظاهر گشت گمان بردم که جنون بر دل وی مستولی شده است، توهم کردن پنداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
گمان بردن
((~. بُ دَ))
پنداشتن
تصویری از گمان بردن
تصویر گمان بردن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گمان کردن
تصویر گمان کردن
خیال کردن، حدس زدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گمان کردن
تصویر گمان کردن
تصور کردن، پنداشتن، شک کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گمانه بردن
تصویر گمانه بردن
کنایه از گمان بردن، ظن بردن، تصور کردن
فرهنگ فارسی عمید
گمان بردن ظن بردن: چنین گفت کای باب پیروزه گر تو بر من بسستی گمانی مبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گمانه بردن
تصویر گمانه بردن
تصور کردن: نباید که فردا گمانه بری که من بودم آگه از این داوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصور کردن انگاشتن، پنداشتن توهم کردن: تو گمان کردی که کرد آلودگی در صفا غش کی هلد پالودگی ک (مثنوی)، شک کردن تردید کردن: در هستی خدای گروهی گمان کنند وندر سخاوت تو نکردست کس گمان. (فرخی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گمان کردن
تصویر گمان کردن
((~. کَ دَ))
پنداشتن، تصور کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گمان کردن
تصویر گمان کردن
Hunch, Presume, Speculate, Surmise
دیکشنری فارسی به انگلیسی
pressentir, presumir, especular, supor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ahnen, annehmen, spekulieren, vermuten
دیکشنری فارسی به آلمانی
przeczuwać, przypuszczać, spekulować
دیکشنری فارسی به لهستانی
предчувствовать , предполагать , спекулировать , предполагать
دیکشنری فارسی به روسی
відчувати , припускати , спекулювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
presentir, presumir, especular, suponer
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
pressentir, présumer, spéculer, supposer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
presagire, presumere, speculare, supporre
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
aanvoelen, aannemen, speculeren, vermoeden
دیکشنری فارسی به هلندی
आभास करना , अनुमान लगाना , अनुमान करना , अनुमान करना
دیکشنری فارسی به هندی
merasakan, mengira, berspekulasi, menduga
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
예감하다 , 추측하다 , 추측하다
دیکشنری فارسی به کره ای
לחוש , לשער , להעריך , לשער
دیکشنری فارسی به عبری
予感する , 推測する , 推測する , 推測する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
hissetmek, varsaymak, spekülasyon yapmak, tahmin etmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
รู้สึก , สันนิษฐาน , คาดเดา , คาดเดา
دیکشنری فارسی به تایلندی
পূর্বাভাস করা , অনুমান করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
پیش گوئی کرنا , گمان کرنا , قیاس کرنا , قیاس کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
يتحسّس , ظنّ , تخمّن , يخمن
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نماز بردن
تصویر نماز بردن
به خاک افتادن و سجده کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گمانه کردن
تصویر گمانه کردن
کنایه از گمان کردن، پنداشتن
فرهنگ فارسی عمید